English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2078 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plug U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugging U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugs U ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plugs U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugging U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plug U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
pin U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinning U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
communication U سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
port U سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
circuit U اتصال الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
terminal U نقطه اتصال الکتریکی
contact U اتصال الکتریکی برخورد
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
terminals U نقطه اتصال الکتریکی
contacts U اتصال الکتریکی برخورد
contacting U اتصال الکتریکی برخورد
contacted U اتصال الکتریکی برخورد
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
disconnecting U قطع کردن اتصال الکتریکی
disconnects U قطع کردن اتصال الکتریکی
disconnect U قطع کردن اتصال الکتریکی
earth U اتصال وسیله الکتریکی به زمین
earths U اتصال وسیله الکتریکی به زمین
buzzer U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
batteries U وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
pyroelectricity U ایجاد قطب الکتریکی در بلورهابوسیله تغییر حرارت
battery U وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
cabled U اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable U اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
static U بارالکتریکی که در یک قطعه الکتریکی یا شخص قابل ایجاد است
segments U اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
segment U اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
dry contact U اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
landline U خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
ground U اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
balances U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
earths U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
buffering U استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
edges U اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge U اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
ramify U شاخه دادن
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
terminator U مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
coincidence function U دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
right U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righting U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righted U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
wafer U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafers U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
interactive video U سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
terminator U ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
card U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
cards U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
retrain U ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
Visual C U محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
square away U سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
to brachiate U از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
to switch on U اتصال دادن جریان دادن
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
electro galvanize U اب روی دادن الکتریکی الکتروگالوانیزه کردن
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
thermal U نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
synchronizes U با هم اتصال دادن
to make contact U اتصال دادن
interconnects U با هم اتصال دادن
synchronised U با هم اتصال دادن
operate U اتصال دادن
bridge U اتصال دادن
operated U اتصال دادن
to put through U اتصال دادن به
operates U اتصال دادن
synchronises U با هم اتصال دادن
interconnects U اتصال دادن
interconnecting U با هم اتصال دادن
interconnect U اتصال دادن
interconnect U با هم اتصال دادن
interconnected U اتصال دادن
bridged U اتصال دادن
interconnecting U اتصال دادن
interconnected U با هم اتصال دادن
synchronize U با هم اتصال دادن
bridges U اتصال دادن
synchronising U با هم اتصال دادن
earths U به زمین اتصال دادن
earth U به زمین اتصال دادن
interdigitate U بهم اتصال دادن
splice U اتصال دادن با جوش
interconnect U با یکدیگر اتصال دادن
interconnected U با یکدیگر اتصال دادن
connect through U از وسط اتصال دادن
interconnecting U با یکدیگر اتصال دادن
interconnects U با یکدیگر اتصال دادن
spliced U اتصال دادن با جوش
inosculate U بهم اتصال دادن
splices U اتصال دادن با جوش
splicing U اتصال دادن با جوش
full fusion welding U جوش دادن اتصال
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
interlocked U اتصال دادن تزویج شدن
connect in series U بطور سری اتصال دادن
interlock U اتصال دادن تزویج شدن
connect in parallel U بطور موازی اتصال دادن
interlocking U اتصال دادن تزویج شدن
interlocks U اتصال دادن تزویج شدن
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
individuate U تک قرار دادن
puts U قرار دادن
parked U قرار دادن
settles U قرار دادن
parks U قرار دادن
lays U قرار دادن
settle U قرار دادن
placements U قرار دادن
rowed U قرار دادن
placement U قرار دادن
putting U قرار دادن
set U قرار دادن
sets U قرار دادن
setting up U قرار دادن
row U قرار دادن
relative location U قرار دادن
rows U قرار دادن
park U قرار دادن
underexpose U قرار دادن
locating U قرار دادن
lodges U قرار دادن
posit U قرار دادن
packs U قرار دادن
make U قرار دادن
makes U قرار دادن
superpose U قرار دادن
pack U قرار دادن
lodged U قرار دادن
lodge U قرار دادن
put U قرار دادن
locate U قرار دادن
located U قرار دادن
lay U قرار دادن
locates U قرار دادن
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
to put down U پایین قرار دادن
pronate U دمر قرار دادن
encapsulates U در محفظهای قرار دادن
couched U درلفافه قرار دادن
prifixal U در جلوچیزی قرار دادن
encapsulate U در محفظهای قرار دادن
prifix U در جلوچیزی قرار دادن
encapsulating U در محفظهای قرار دادن
to lead by the nose U الت قرار دادن
back-up U پشت قرار دادن
colocate U در مجاور هم قرار دادن
collimate U موازی قرار دادن
utilize U مورداستفاده قرار دادن
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1اصلاح ترجمه
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2تعریف فونتیک چیست؟
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1to take a spell at whell
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com